یک سال پیش در شامگاه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، سرهنگ بازنشسته، خلبان بهروز نقدیبیک، از قهرمانان جنگ ایران و عراق، بهعلت عوارض ناشیاز بیماریهایی که سالها با آن دست به گریبان بود، در ۶۱ سالگی در تهران چشم از جهان فروبست.
بهروز نقدیبیک در سال ۱۳۵۴ وارد نیروی هوایی شاهنشاهی شده بود. او در طول جنگ ایران و عراق در ۴۴ ماموریت برونمرزی شرکت کرد و موفق به شکار دستکم یک فروند هواپیمای جنگنده عراقی در درگیریهای هوایی شد.
اما آنچه سرهنگ بهروز نقدیبیک را در میان خلبانان نیروی هوایی ایران مشهور کرد، تلاش او برای راهاندازی ۲۴ فروند جنگنده همهمنظوره میراژ اف-۱ عراقی بود که در بهمن ۱۳۶۹ به ایران پناهنده شدند. با تلاش مستمر او، این جنگندهها در پایگاه سوم شکاری تاکتیکی «نوژه» (شاهرخی سابق) راهاندازی و دفترچههای راهنمای پرواز جنگندهها تدوین و تهیه شد. بهعلت علاقه وافری که به امر پرواز داشت، او موفق شد تا سال ۱۳۷۴ تمامی جنگندههای میراژ اف-۱ پناهنده را بهپرواز در آورد.
او در سال ۱۳۷۴ از خلبانی هواپیمای جنگنده کنار گذاشته و به پایگاه یکم ترابری در تهران منتقل شد و در آنجا به خلبانی بزرگترین هواپیمای ایران یعنی هواپیمای ترابری بوئینگ ۷۴۷ مشغول شد. او در سال ۱۳۸۱ پیش از پایان ۳۰ سال خدمت کنار گذاشته و پیش از موعد بازنشسته شد. بهعلت علاقه وافرش به پرواز، بهروز نقدیبیک پس از بازنشستگی به حرفهای که در دوران کودکی به آن تبحر داشت، یعنی ساخت هواپیماهای رادیو کنترل پرداخت و مدتی با جمعیت هلال احمر همکاری کرد.
نقدیبیک در تیرماه ۱۳۵۹ در فهرست پاکسازی خلبانان پایگاه سوم شکاری تاکتیکی قرار داشت و برادرش را نیز که خلبان هواپیمای ترابری سی-۱۳۰ بود، نیروهای کمیته انقلاب اسلامی دستگیر کردند. این مسأله باعث شد که نقدیبیک با وجود تبحر و مهارتش در پرواز، پیش از موعد بازنشسته و از ارتقای درجه به سرتیپی محروم شود. او پس از بازنشستگی به آموزش خلبانان پهپاد یا پرندههای بدون سرنشین در نیروی هوایی ارتش مشغول بود و در ارتقای پهپادهای شناسایی ابابیل و مهاجر این نیرو و تبدیل آنها به پهپادهای آموزشی نقش داشت. او در سالهای پایانی عمرش با شرکت توسعه فناواران هواپایه در راستای عمردهی، اورهال و ارتقای تسلیحاتی جنگندههای میراژ اف-۱ همکاری کرد و یکی از همکاران نگارنده این مطلب بود.
سرهنگ بهروز نقدیبیک درمقابل جنگنده اف-۴ئی فانتوم ۲ (تصویر سمت راست) و همچنین درون کابین جنگندههای میراژ اف-۱ (دو تصویر سمت چپ)- تصاویر از مجموعه شخصی بهروز نقدیبیک
شرکت در جنگ ظفار و عملیات علیه شبهنظامیان یمنی
بهروز نقدیبیک از دوران کودکیاش علاقه شدیدی به پرواز داشت و به همین دلیل در سنین نوجوانی با عضویت در باشگاه خلبانی شاهنشاهی، در آنجا به ساخت هواپیماهای رادیو کنترل مشغول شد. او در سالهای آخر دوران دبیرستانش تعداد ۷۵ سورتی پرواز با گلایدر بلانیک باشگاه خلبانی شاهنشاهی در دوشانتپه انجام داد. نقدیبیک پس از گرفتن دیپلم و موفقیت در آزمون ورودی دانشکده خلبانی، در سال ۱۳۵۴ وارد نیروی هوایی شاهنشاهی شد. آموختههای قبلیاش در پرواز با گلایدر به او کمک کرد تا پس از تنها دو الی سه ساعت پرواز با هواپیمای آموزشی مقدماتی بونانزا، نخستین «پرواز سلو» یا انفرادیاش را انجام بدهد، درحالیکه خلبانان دیگر بهطور میانگین پس از ۲۰ ساعت پرواز آموزشی میتوانستند بهتنهایی پرواز کنند.
او پس از آموزشهای مقدماتی راهی آمریکا شد تا به یادگیری پرواز با هواپیمای ملخی تی-۴۱ در پایگاه «مدینا» و هواپیمای جت تی-۳۷ در پایگاه «شپارد» در شمال تگزاس بپردازد. نقدیبیک در دوره آموزشی با تی-۳۷ شاگرد اول شد و برای آموزش خلبانی تکمیلی با هواپیمای جت تی-۳۸ به پایگاه هوایی «وِب» رفت و آن دوره را نیز با موفقیت به پایان رساند. با پایان دورههای آموزشی به ایران بازگشت و برای خلبانی با جنگنده-بمبافکنهای اف-۴ئی فانتوم ۲ گزینش شد، اما پیش از آن دوره آموزشی کابین عقب جنگنده فانتوم-۲ را بر روی اف-۴دی که نمونه قدیمیتر آن بود، در پایگاه ششم شکاری تاکتیکی در بوشهر گذراند.
پس از پایان دوره آموزشی کابین عقب اف-۴دی در ماموریتهای رزمی برونمرزی نیروی هوایی شاهنشاهی، در جنگ ظفار در عمان شرکت کرد. در جریان یکی از ماموریتهایش که خاطرهاش را بهطور اختصاصی برای نگارنده تعریف کرد، او و خلبان کابین جلویی باید لاشه یک فروند هواپیمای شناسایی تاکتیکی آر اِف-۴ئی نیروی هوایی شاهنشاهی را که در سواحل یمن پس از برخورد یک موشک دوشپرتاب شبهنظامیان یمنی مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی سابق، سقوط کرده بود ، منهدم میکردند. او با استفاده از مسلسل ۲۰ میلیمتری تعبیهشده در زیر شکم جنگندهاش، لاشه این هواپیمای شناسایی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران را که در ساحل مناطق تحت کنترل دشمن قرار داشت، منهدم و غرق کرد و نگذاشت بهدست شورشیان بیفتد تا اسرار آن برای شوروی سابق فاش شود.
اخراج از نیرویهوایی و بازگشت برای دفاع از وطن
بهروز نقدیبیک بنا بود تا خلبان کابین جلوی جنگنده-بمبافکن همهمنظوره اف-۴ئی فانتوم ۲ شود، اما وقوع انقلاب در پایان آموزشهایش وقفه ایجاد کرد. پس از انقلاب از پایگاه یکم شکاری تاکتیکی به پایگاه سوم شکاری تاکتیکی شاهرخی در نزدیکی همدان منتقل شد تا به امر خلبانی کابین عقب اف-۴ئی مشغول باشد. در تیرماه ۱۳۵۹ و پس از کودتای نوژه، کمیته انقلاب اسلامی برادر او را که خلبان هواپیمای ترابری سی-۱۳۰ بود، بازداشت وزندانی کرد و او در فهرست اعدامیان قرار گرفت؛ اما با آغاز جنگ از گزند اعدام رهایی یافت. دستگیری برادرش سبب شد تا بهروز نقدیبیک نیز بدون هیچ حق و حقوقی از نیروی هوایی ارتش اخراج شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با شروع رسمی جنگ ایران و عراق در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، بهروز نقدیبیک که قصد داشت از ایران خارج شود و خلبانی را در خارج از کشور ادامه دهد، تصمیم گرفت تا برای دفاع از وطنش به نیروی هوایی بازگردد. درخواست او نیز مورد موافقت قرار گرفت. تنها دقایقی پس از بمباران فرودگاه مهرآباد، نقدیبیک بهسرعت خود را تنها در دو ساعت و ۴۵ دقیقه به پایگاه سوم شکاری تاکتیکی در نزدیکی همدان رساند. او تنها نبود و دهها نفر دیگر از خلبانان اخراجی، زندانی و یا حتی در آستانه اعدام نیز در روزهای بعد به او ملحق شدند. تنها ۲۴ ساعت پس از بازگشت به نیروی هوایی، او ساعت دو بعدازظهر اول مهر ۱۳۵۹ بههمراه خلبان کابین جلویش، اصغر هاشمیان، پالایشگاه خانقین را در عراق بمباران کردند.
نجات اف-۴ئی آسیبدیده
او پس از آن در دهها ماموریت برونمرزی دیگر و ماموریتهای گشت هوایی برفراز ایران شرکت کرد. در جریان یکی از ماموریتهای گشت هوایی در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۰، او بهعنوان کابین عقب سرگرد رضا قرهباغی وظیفه داشت تا بهصورت تکفروندی از هلیکوپترهای هوانیروز (هواپیمایی نیروی زمینی) ارتش در برابر حمله هواپیماهای عراقی محافظت کند. بهمحض آنکه هواپیمای آنها در محدوده هلیکوپترها در منطقه غرب کشور پدیدار شد و گردش دایرهوار را برفراز آنها اجرا کرد، دو فروند میگ ۲۱ عراقی که در خاک عراق مشغول گشتزنی بودند، از فاصله ۴۵ مایلی بهسمت هواپیما حمله کردند. فانتوم نقدیبیک تحت کنترل رادار سوباشی در ایران و میگهای عراقی تحت کنترل رادار سلیمانیه بودند.
با توجه به اینکه جنگندههای عراقی دو فروند و نقدیبیک و قرهباغی تنها با یک فروند فانتوم مقابل آنها بودند، لذا شانس کمتری در پیروزی در درگیری هوایی داشتند. یکی از میگها یک موشک هدایت گرماییاش را بهسمت آنها شلیک کرد که با درایت این دو خلبان به فانتوم اصابت نکرد و پشت آن منفجر شد، اما در نتیجه آن ۶۰ درصد از سطوح متحرک افقی از بین رفت و ۱۵۱ ترکش ریز و درشت به بخشهای مختلف بدنه هوایپما برخورد کرد. قرهباغی و نقدیبیک با وجود آسیب به فانتومشان موفق شدند آن را در پایگاه سوم شکاری سالم به زمین بنشانند. این جنگنده با شماره ۶۶۸۱-۳ پس از دو سال تعمیر شد و هنوز در خدمت نیروی هوایی ارتش است.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۰، جنگندهـبمبافکن اف-۴ئی فانتوم ۲ به خلبانی سرگرد رضا قرهباغی و ستوانیکم بهروز نقدیبیک در غرب استان کرمانشاه هدف حمله دو میگ۲۱ عراقی قرار گرفت و به این شکل آسیب دید، اما خلبانان با وجود این آسیبها توانستند جنگنده را به پایگاه سوم شکاری برگردانند. این جنگنده بعدا تعمیر شد و امروز هنوز در خدمت نیروی هوایی ارتش است- تصویر از نیروی هوایی ارتش
شرکت در عملیات مرصاد ( فروغ جاویدان)
بهروز نقدیبیک در ماههای پایانی سال ۱۳۶۰ پس از گذراندن دوره کابین جلو فانتوم بر روی اف-۴دی در مهرآباد، خلبان کابین جلوی اف-۴ئی شد و پس از آن دهها ماموریت دیگر را نیز به انجام رساند که شامل ماموریتهایی در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر بود. او همچنین با توجه به اینکه جمعی گردان ۱۱ شکاری تاکتیکی در مهرآباد شده بود، ماموریتهای آزمایش تسلیحات جدیدی را که گروه جهاد خودکفایی برای استفاده بر روی جنگنده-بمبافکن اف-۴ئی بر رویش سوار کرده بودند، برعهده داشت.
در جریان عملیات مرصاد که علیه عملیات فروغ جاویدان نیروهای سازمان مجاهدین خلق بود، بهروز نقدیبیک خلبان یکی از جنگندههای اف-۴ئی فانتوم-۲ بود که از پایگاه سوم شکاری برای تامین آتش پشتیبانی هوایی برای نیروی زمینی ارتش به پرواز درآمد. او در خاطراتش تعریف میکند که پس از آنکه بمبهایش را بر روی نیروهای مجاهدین در تنگه چهار زبر رها کرد، حین اوجگیری، هواپیمایش را وارونه (Invert) کرد تا برخورد بمبها را با چشم ببیند که در آن حین مجاهدین یک موشک دوشپرتاب بهسمتش شلیک کردند و او بهسرعت با مانور سنگین با فشار ۵.۸ برابر گرانش زمین (G Pressure) از چنگ آن فرار کرد و حین اوجگیری از فاصله نزدیکی در کنار هلیکوپتر بل ۲۱۴آ حامل علی صیاد شیرازی، فرمانده عملیات مرصاد عبور کرد و نزدیک بود که به آن برخورد کند.
راهاندازی میراژ اف-۱ های عراقی
در تاریخ ششم بهمن ۱۳۶۹ بهدستور صدام حسین ۸۰ فروند از حدود ۱۲۰ جنگنده-بمبافکن عراقی پس از حمله آمریکا و متحدانش به عراق، به ایران اعزام شدند. برای هدایت این جنگندهها به پایگاه سوم شکاری تاکتیکی در همدان، سرهنگ خلبان بهروز نقدیبیک و سرتیپ خلبان قدرتالله خزایی، با یک فروند جنگنده-بمبافکن همهمنظوره اف-۴ئی فانتوم۲ از پایگاه سوم شکاری تاکتیکی نوژه (شاهرخی سابق) نیروی هوایی ارتش به پرواز درآمدند. در میان این جنگندهها ۲۴ جنگنده همهمنظوره میراژ اف-۱ در دو مدل اصلی ئیکیو (تک کابین) و بیکیو (دو کابین آموزشی) بود. از این تعداد میراژ شماری در پایگاه سوم و شماری نیز بهعلت کمبود سوخت در فرودگاه همدان فرود آمدند که یک روز بعد خلبانان عراقیشان آنها را نیز به پایگاه سوم شکاری تاکتیکی منتقل کردند.
نقدیبیک که محو زیبایی میراژها شده بود، خود شخصا خلبانان عراقی را مورد سوال و جواب قرار داد و از آنها درباره عملکرد این جنگندهها پرسید. پس از آنکه این جنگندهها در ایران ماندنی شدند، بهروز نقدیبیک از فرمانده وقت نیروی هوایی، منصور ستاری، درخواست کرد تا بگذارد با این جنگندهها پرواز کند. سرانجام با کسب مجوز از فرماندهی نیروی هوایی در مرداد ۱۳۷۲ کار راهاندازی تدریجی میراژها با تلاش نفرات فنی گردان تعمیر و نگهداری فانتوم آغاز شد و بهروز نقدیبیک پس از چند ماه، بدون آنکه در فرانسه آموزش خلبانی این جنگنده را گذرانده باشد، نخستین پرواز را با این جنگنده در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۷۲ در حضور فرمانده نیروی هوایی ارتش در پایگاه سوم شکاری تاکتیکی با موفقیت انجام داد.
سرهنگ بهروز نقدیبیک پس از نخستین پرواز موفقیتآمیز با جنگنده میراژ اف-۱ در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۷۲. او این کار را با علاقه شخصی و بدون آموزش دیدن زیر نظر خلبانان فرانسوی انجام داد- تصاویر از نیروی هوایی ارتش
بهروز نقدیبیک تا ۲۶ تیر ۱۳۷۴ با این جنگندهها صدها ساعت پرواز کرد و پس از آن بهعلت دشمنی فرمانده پایگاه سوم شکاری تاکتیکی، سرهنگ حسنی، و گزارشهایی که علیه او به معاونت حفاظت اطلاعات نیروی هوایی ارتش رد کرد، از پرواز با هواپیماهای جنگنده کنار گذاشته و به پایگاه یکم ترابری در تهران اعزام شد و تا سال ۱۳۸۱ به خلبانی هواپیمای ترابری سنگین بوئینگ۷۴۷ مشغول بود و سرانجام با درجه سرهنگی و پس از حدود تنها ۲۷ سال خدمت، پیش از موعد بازنشسته شد، زیرا او از خلبانانی بود که مقامهای رژیم جمهوری اسلامی از حضورشان در نیروی هوایی ارتش وحشت داشتند و به همین دلیل او و بسیاری از افسران باقیمانده از زمان حکومت پهلوی را بازنشسته و خانهنشین کردند.